آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲

چکیده

تصوف به مثابه یک نهاد اجتماعی در تاریخ ایران از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصول، قواعد و تعالیم آن دارای آیین خاصی بوده که صوفیه ملزم به رعایت آن بوده اند. تصوف به موازات تغییرات سیاسی و اجتماعی، فراز و فرودهایی داشته و دارای گرایش ها و شاخه های بسیاری بوده است، اما با همه گستردگی، همچنان می توان آن را به عنوان یک گفتمان فوکویی در نظر گرفت. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی در پی کشف کارکردها، ساختار و تشریح مقوله قدرت در تصوف بر پایه نظریه گفتمان قدرت فوکو است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تصوف دارای کارکرد دوگانه است؛ از یک سو نوعی انضباط عمومی به وجود می آورد، آزادی فردی را تحت شعاع قرار می دهد و تعالیم آن، گزاره های قدرت را تقویت و تثبیت می کند؛ از سوی دیگر تصوف اگرچه درون اِپیستمه (معرفت و آگاهی) زمانه خود قرار دارد، در برخی مواقع می تواند دامنه معرفت عمومی را گسترش داده و به عنوان یک گفتمان رقیب در برابر گفتمان های دیگر از جمله نهادِ قدرتِ حاکم مطرح شود و با توزیع قدرت و ثروت، تا حدودی هرچند اندک از خودکامگی نهادهای موازی و به خصوص نهاد حاکم بکاهد.

تبلیغات