مضامین عاشقانه و توصیف معشوق یکی از ارکان ثابت غزل به عنوان یک قالب شعری از ابتدای پیدایش آن بوده است. با این حال بررسی سیر تاریخیِ غزل حاکی از این است که در برخی از مقاطع تاریخی تحولاتی در مضامین آن به وجود آمده است. بدون شک مجموعه ای از تحولات در فضایِ فرهنگی و اجتماعی یک جامعه می تواند در ایجاد تحول در سبک های شعر و مضامین غزل به عنوان مجرایی برای بیان احساس ها و تعلقات روحی نقش داشته باشد. معشوق در غزل کلاسیک از سیمایی کلی و ثابت برخوردار بوده و تا قبل از مشروطه تغییری در سیمای او در توصیفاتی که غزل سرایان از او داشته اند، دیده نشده است اما بررسی غزلیات شاعران معاصر نشان می دهد تحولی در مضمامین عاشقانه آن به خصوص در معرفی سیمای معشوق پدید آمده است که می توان گفت به توصیف هنری تری منجر شده است. سوالی که اینجا می توان مطرح کرد این است که کدام مؤلفه ها در غزل شاعران معاصرِ ایران سبب پیدایی سیمای هنریِ معشوق شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد تغییر و تحول شگرف در توصیف هنری معشوق در دوره معاصر ناشی از نوع نگرش عاشق شاعر به معشوق است. مولفه هایی چون ترکِ توصیفات تکراری و کلیشه ای سیمای معشوق در غزل، کاربستِ مشبه به ها و وجه شبه های بدیع و نو در توصیف سیمای معشوق و ابداع صفات و ترکیبات تازه به عنوان صفت معشوق سبب شده است تا علاوه بر تغییراتی که در ساختار، فرم، قالب و زبان غزل روی داد، معشوق کلیت خود را از دست داد و به سوی فردیت حرکت کند. هم چنین رابطه ی مالک و مملوکیِ عاشق و معشوق که حاصل غزل کلاسیک بود، جای خود را به یک رابطه ی دو سویه همراه با درک متقابل از یکدیگر داد. این تغییرات ناشی از تغییر ذهنیت غنایی شاعر نسبت به انسان و اجتماع است. نشان می دهد که عاشق و معشوق به یکدیگر نزدیکتر شده اند و بسیاری از خواسته های عاشق که در گذشته یک آرزو بوده، امروز دست یافتنی شده است. این رویکردِ غزل سرایان معاصر به ترسیم هنری از سیمای معشوق در غزل انجامیده است. اهداف پژوهش 1. تببین چرایی ایجاد تحول در سیمای معشوق در غزلِ معاصر ایران 2. ارائه مؤلفه های مؤثر در ایجاد توصیف هنری از معشوق در غزلیات معاصر در ایران سوالات پژوهش 1. چه عواملی در ایجاد تحول در غزل معاصر و توصیف از معشوق نقش داشتند؟ 2. کدام مؤلفه ها در غزلیات شاعران معاصر منجر به ترسیم هنری از از سیمای معشوق شده است؟