نماهای شهری به عنوان اولین و خارجی ترین پوسته علاوه بر معرفی هویت و شخصیت شهرها، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاهانه بر انسان اثر گذاشته و ادراک ناشی از این تأثی رات عامل رفتارهای انسان در محیط می گردند. در پژوهش حاضر چارچوب نظری بر مبنای نظریات کلی مطرح شده در مبحث پدیدارشناسی ادراک، خصوصاً در زمینه معماری و شهری طرح ریزی شدند. محدوده مورد مطالعه (سه شهر میانه اندام محدوده شمال غرب ایران) شامل مهاباد، بوکان و سقز می باشند که در حالت کلی دارای بافت یکنواخت از مشترکات قومی، فرهنگی، اعتقادی و آداب و سنن هستند. 154 شرکت کننده شامل94 مرد و 60 زن، به روش نمونه گیری هدفمند و غیراحتمالی انتخاب گردیدند. روش تحقیق ترکیبی از دو روش پدیدارشناسی و نظریه زمینه ای است. از روش نظریه زمینه ای در مرحله کدگذاری داده ها و استخراج مقوله ها و از روش پدیدارشناسی تفسیری در بخش تفسیر داده ها استفاده شد. نتایج مطالعه، مؤلفه های مؤثر بر تجارب ادراکی نماهای شهری را مشخص و درنهایت نمودار مراحل ادراکی نماهای شهری ارائه شده است که می تواند همچون پارادایمی در طراحی نماهای شهری مورد توجه قرار گیرد. اهداف پژوهش: 1- تدوین مدل پدیدارشناسی ادراک نماهای شهری 2- پیشنهاد راهکارهایی برای طراحی نماهای شهری برای رسیدن به فضاهای انسانی تر سوالات پژوهش: 1- مؤلفه های ذهنی و عینی نماهای شهری که بر ادراک مخاطب مؤثرند کدامند؟ 2- بر اساس نظریات پدیدارشناسی ادراک، نماهای شهری بر اساس چه الگو یا مدلی در ذهن مخاطب ادراک می گردد؟