معماری پست مدرن مرز روشنی میان هنر و جامعه شناسی نمی شناسد. بنا بر اندیشه ی «فرهنگ جهانی» که با تولید روزافزون دانش و تکنولوژی همراه است، فاصله ی میان تجدد و سنت در گفتمان های آفرینش هنری دیگر چالشی بر سر راه خلاقیت نیست و بهره گیری از پارادایم تکثرگرایی و عدم قطعیت، اجتماع واژگان غیرهمسان را در فرهنگی مونتاژگونه ممکن می سازد. این پژوهش سعی دارد به درک الگوی مونتاژهای هنری و رابطه انکارناپذیر آن با هویت و سنت در جامعه ایرانی بپردازد. این الگوها، علی رغم اندیشه های نوجویانه، به گفتمان های دیرپای ملی و مذهبی نیز وابسته هستند و مسئله ی جایگاه خلاقیت هنری پست مدرن را با حفظ رهیافت های غرب و هویت ملی در هنر معاصر ایران طرح کرده اند. پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی-توصیفی است که داده های آن با شیوه سندکاوی جمع آوری شده و یافته های آن به روش تحلیل مضمون در روابط میان انگاشته ای اصلی، وابسته و واسطه مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تغییرات سریع امکانات جدید، فرصت پذیرش آراء متناقض با هویت ملی را برای مخاطبانشان کم می کند. چرا که از نشانه های جهانی جامعه ی پست مدرن، تولید و مصرف بی امان نشانه های فرهنگی است؛ نشانه هایی که روایات چندوجهی را پیش می کشند. در نتیجه بنا نمایشی آن حرکت کنند.حل ساخت آن.بر مسوولیت اخلاقی هنر پست مدرنیستی، با حفظ گفتمان های رایج محلی، می توان مفاهیم هنری معاصر را با الگوی مونتاژ، به شیوه ای خلاقانه بیان کرد تا مانند کالای پست مدرنیستی به اشاعه ی فرهنگ جهانی بپردازد. اهداف پژوهش: بررسی جایگاه خلاقیت پست مدرنیستی در هنر معاصر ایران. درک و تفسیر الگوهای تلفیق و مونتاژ در تصاویر هنری و رابطه انکارناپذیر آن با هویت و سنت در جامعه ایرانی. سؤالات پژوهش: آیا الگوهای واگرایانه مونتاژ قادر به ارائه ی راه حلی برای ورود به بستر خلاقانه ی زیبایی شناسی پست مدرن در هنر معاصر ایران است؟ مضامین کلیدی مشترک میان انگاشت های اصلی (جامعه شناسی پست مدرن)، وابسته (خلاقیت هنری) و واسطه (الگوی مونتاژ در هنر معاصر ایران) کدام است؟