از دیرباز توجه به آسمان و پدیده های آسمانی، انسان را به شگفتی وا داشته است و وی را برای کشف راز و رموز زیبایی های نهفته در خود به دقت و کنجکاوی هرچه بیشتر ترغیب کرده است. وسعت بی کران آسمان و کهکشان ها، زیبایی وصف نشدنی ستارگان، درخشش ماه، طلوع و غروب خورشید و ... همه و همه اندک اندک این حس علاقه مندی و کنجکاوی را تا به آنجا در ضمیر بشر نمود داد که تجلّی آن در بسیاری از آثار هنری و ادبی جهان راه یافت. در میان عناصر نجومی متعدد، خورشید یکی از ستارگانی است که جلوه ی زیبایی در اشعار شاعران دارد. سؤالی که اینجا می توان مطرح کرد این است که با توجه به جنبه های هنری و زیبایی خورشید، این عنصر چه جایگاهی در اشعار سه شاعر بزرگ فارسی ناصرخسرو قبادیانی، انوری و نظامی داشته است؟ از آنجا که که قرن پنجم و ششم یکی از پربارترین دوره های تاریخ ادب فارسی است و خراسان، اصفهان، ارّان و آذربایجان از مراکز اصلی شعر و ادب این عصر به شمار می روند به همین دلیل در این مقاله جلوه خورشید بر اساس نجوم قدیم در اشعار این سه شاعر که در قرن پنجم و ششم می زیسته اند مورد بررسی تحلیل و تطبیق قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از این است خورشید به شکل های مختلفی همچون جلوه در برج های دوازده گانه حمل، جوزا، سرطان و ...، شفق و فلق و صبح صادق و کاذب، کسوف، در اشعارِ هر سه شاعر نمایان شده است. اهداف مقاله 1.بیان جلوه های گوناگون نجوم قدیم در شعر پارسی 2.بررسی جلوه های گوناگون خورشید براساس نجوم قدیم در اشعار ناصر خسرو، انوری و نظامی سؤالات پژوهش 1.علم نجوم قدیم چه جایگاهی در شعر پارسی دارد؟ 2.خورشید و جلوه های نجومی آن چه بازتابی در اشعار پارسی شعرایی چون ناصرخسرو، انوری و نظامی داشته است؟