معماری، به مثابه یک صورت تمدنی، همواره نشان دهنده ی ژرف ترین گرایش های معنوی یک ملت است. هنگامی که از معماری اسلامی سخن می گوییم، چنین موضوعی را در پیش چشم داریم. معماری سنتی اسلامی در پیوندی ژرف با معرفت شناسی و هستی شناسی تاریخی مسلمانان است. دوران صفوی از چشم انداز فلسفی، دوران یگانه ای محسوب می شود. در این دوران گرایش های دوگانه ی فلسفه ی اسلامی، یعنی گرایش مشائی و اشراقی بار دیگر به یکدیگر رسیدند و در فلسفه نوین صدرایی یگانه شدند. شکل گیری یک نگرش فلسفی جدید و دگرگونی جهان بینی نوین اسلامی، به تبع آن تأثیرهای بسیاری بر تمامیت حوزه تمدنی گذاشت. معماری عصر صفوی نیز از این تأثیرها به دور نبوده است و می توانیم بازتاب آن نگرش های فلسفی را در آن بیابیم. در فلسفه دکارتی ما شاهد نگرشی کمی به فضا هستیم که موجب می شود در دوره ای از تاریخ، انسان غربی دچار فراموشی نسبت به خاطرات کیفی بشود که فضا را تحت تأثیر قرار می دهند و بنیاد نگرش معنوی انسان به مکان هستند. در معماری مسکونی عصر صفوی برخلاف این نگرش یادشده، ما شاهد کیفی شدن فضا هستیم. کیفیتی که تمام عناصر معماری را در اصلی یگانه، یعنی نمایش جایگاه انسان در جهانی معنوی، متحد می کند. همین اصل بنیادین است که خانه صفوی را در ادامه مسجد و مکانی برای ظهور معنا قرار می دهد. در این پژوهش کوشیده ایم از خانه صفوی ابزاری انتقادی برای بهبود وضعیت خانه های امروز بسازیم. برای تحقق این هدف از روشی توصیفی-تحلیلی با ابزار پرسشنامه سود جسته ایم و سعی نموده ایم تا نگرش مردم اصفهان را به خانه های صفوی و امروزی مورد ارزیابی قرار دهیم. نتایج پژوهش حاضر حاکی از این است که نگرش عمومی به خانه های سنتی صفوی مثبت است و افراد چنین خانه هایی را به خانه های امروزی تر ترجیح می دهند. دلیل این ترجیح نیز وجود همان عناصر معنوی است که در خانه های مسکونی صفوی وجود دارد. اهداف پژوهش: شناسایی تأثیرات فلسفه اسلامی بر معماری مسکونی صفوی. بهبود طراحی مسکونی در زمان حاضر با یاری گرفتن از معماری صفوی. سوالات پژوهش: فلسفه اسلامی چه تأثیراتی بر معماری مسکونی صفوی گذاشته است؟ ارزیابی جامعه هدف از تفاوت های معماری مسکونی مدرن و صفوی چیست؟