تفکر و اندیشه جاندارانگاری یا آنیمیسم نوعی تلقی هستی شناسانه انسان نسبت به دو جنبه مادی و غیر مادی نظام آفرینش است. این باور در ادبیات حالتی را بیان می کند که در آن گویی اشیاء جان و شعور دارند. در این شیوه، نویسنده یا شاعر می کوشد تا از دریچه خیال به شخصیت پردازی عناصر بی جان در قالب جان گرایی بپردازد. جاندارانگاری حیوانی و انسانی به مانندگی حیوان یا انسان و یا ساختن شکل واره های ترکیبی از آن دو، به بخشی از آنیمیسم تعریف می شود. در این میان، فروغ فرخزاد شاعر نوپرداز معاصر ایران و نازِک الملائکه شاعر معاصر و از پیشگامان شعر نو در ادبیات عرب، وظیفه ی انتقال بخش های مهمی از مفاهیم شعرهای خویش را به عهده ی این صور خیال گذارده اند. این دو شاعر زن که هر دو از نمایندگان مطرح ادبیات زنانه در ایران و عراق هستند، علاوه بر زبان و احساس زنانه، روایتگر اندیشه های حاکم بر روزگار خود می باشند و مسائلی همچون تنهایی و غربت، مردستیزی، مظلومیت زن، بدبینی، مسائل اجتماعی و ... را ب ا پیوندی ظریف با جاندارانگاری در قالب شعری اعتراضی به تصویر کشیده اند. در نوشتار پیش رو، جلوه های پدیدار شده باور جاندارانگاری یا جان گرایی در اشعار این دو شاعر با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. بررس ی ه ا نشان می دهند که جاندارانگاری در آثار این دو شاعر، از حد آرایه های ادبی فراتر رفته و زیرس اخت ه ای ناتورالیستی اندیشه آنان را بازگو می کند. همچنین، کاربرد آنیمیسم در طبیعت در اشعار فروغ و آنیمیسم در مفاهیم در اشعار نازِک بیشتر دیده می شود.