مولانا به اقتضای درک و فهم مخاطبانش، برای بیان حقایق اسرار نهانی و حالات عشق روحانی، از قالب تمثیل و حکایت های عامیانه بهره برده است و به مصداقِ «اَلمَجازُ قَنطَرَه الحَقیقَه» حکایات عوام پسند را پل صعود شیفتگان عالم معرفت می داند و برای تفسیر حدیث معروف «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ» حکایت خواب مرد بغدادی و گنج مخفی را برای مریدانش بازگو می کند و همین حکایت، سرلوحه افکار و اندیشه نویسنده مشهور برزیلی به نام کوئیلو می شود که به خلق رمان کیمیاگر می پردازد و شهرت جهانی می یابد. این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی به این سوال پرداخته است که میزان تأثّر کوئیلو در تبیین اندیشههای ذهنی و تفکرات عرفانی مولانا در موضوع خودشناسی و خداشناسی چقدر بوده است؟ نتیجه تحقیق نشان میدهد که اندیشه های ذهنی و افکار عرفانی مولانا در سیر و سلوک سالکان طریقت در محورهای: وحدت وجود و تجلّی حقّ، دل لطیفه ربّانی، گنج مخفی و معرفت، زبانِ عشق (زبانِ بی کلام)، تبدیل مسِ وجود به کیمیای هستی، پیر طریقت، در کل داستان سایه انداخته است تا آن حد که همچون مولانا از نیِ مولانا سخن گفته است.