برهان وجودی آنسلم از همان بدو معرفی، هم از حیث تصوری که از خدا ارائه کرده و هم از حیث استدلالی که برای وجود او به دست داده، معرکه ی آرا بوده است. سنخی از نقدها معتقدند که الف) خدای آنسلمی مستلزم خدای مطلق است؛ اما ب) خدای مطلق ناممکن است. یوجین ناگاساوا، فیلسوف دین معاصر، در پاسخ به این نقدها معتقد است که حتی اگر (ب) صادق باشد، باز هم به سبب کذب (الف)، نقصی بر برهان آنسلم نیست؛ زیرا خدای آنسلمی نه مستلزم خدای مطلق، بلکه مستلزم خدای بیشینه است. اولاً نشان خواهم داد که ناگاساوا معتقد است که در سناریوهایی که خدای مطلق، ازلحاظ متافیزیکی ناممکن است، نمی توان او را تصور کرد؛ ثانیاً استدلال خواهم کرد که چنین ادعایی مخدوش است و خدشه ی به آن، استدلال ناگاساوا را از پا می اندازد؛ ثالثاً استدلال خواهم کرد که با یک تعدیل مختصر، یعنی فراسازدانستن امکان، می توان این خدشه را برطرف کرد و استدلال ناگاساوا را دوباره سر پا کرد.