"دازاین ما"، "دازاین امروزی ما"، دازاین تاریخی ما" و نظایرشان تعابیری هستند که هایدگر بخصوص در آثار خود در نخستین سال های پس از انتشار وجود و زمان در موارد بسیاری به کار می برد. تکرار این تعابیر در زبان هایدگر آنقدر زیاد است که نمی توان آنها را به لحاظ فلسفی خنثی و عاری از معنا دانست. کمی جستجو در آثار وی نیز نشان می دهد که صرف نظر از دازاین، خودِ ضمیر "ما" نیز در فلسفه او موضوعیت دارد، به طوری که می توان سیر "پرسش از ما" را مستقلاً در آثار او دنبال کرد. مقاله پیشِ رو می کوشد اولاً موضوعیت این بحث را در فلسفه وی نشان بدهد و از این رو از"پرسشِ-ما" نزد هایدگر می گوید، ثانیاً معنای مورد نظر هایدگر از آن را حتی الامکان روشن نماید، ثالثاً ارتباط آن با دازاین را به بحث بگذارد که کلیدواژه فلسفه او است لااقل در وجود و زمان . چون ضمیر "ما" تشخص بالفعل دازاین را رقم می زند، آن را در اینجا "تشخّص به- ما" یا "تشخّص از طریق ما" می نامیم. این نوشته سرانجام به نتایج و تبعات "مسئله-ما" برای فهم فلسفه هایدگر، بخصوص در وجود و زمان می پردازد.