هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی راهبردی برای ظرفیت سازی اجتماعی و جامعه پذیری مردم نسبت به مسائل بحران آب است. بدین منظور در پارادایم تفسیری مبتنی بر روش شناسی کیفی، از روش نظریه داده بنیاد رویکرد سیستماتیک استراوس و کوربین (1988) استفاده شده است. 33 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با استفاده از نمونه گیری نظری و فن گلوله برفی با کارشناسان در حوزه های آب، علوم اجتماعی و ارتباطات و رسانه انجام شد. برای ارزیابی اعتبار، مصاحبه شوندگان تفسیر مصاحبه ها را تأیید کردند و در پایان خلاصه ای از الگوی صورت بندی شده به چند نفر از استادان، ارائه و نظرهای آنها برای اصلاح و تعدیل جمع آوری شد. مقوله هسته ای پژوهش «ظرفیت سازی اجتماعی» نام گرفت. شرایط علی در جامعه پذیری بحران آب شامل ضعف علمی و آموزشی، نبودن خبرگی، نداشتن تعهد در مسئولیت، توانمندنکردن افکار عمومی، بی اعتمادی، پنهان کاری و دروازه بانی سلیقه ای، نبودن دموکراسی رسانه ای، سیاست گذاری نامناسب رسانه ای، وجود نارضایتی اجتماعی، سرمایه اجتماعی پایین، گذار از سنت به مدرنیته و توان ارتباطی پایین بود. همچنین راهبردهای پژوهش عبارت اند از: ایجاد رسانه های خصوصی، اعتمادآفرینی، ارتقای سرمایه اجتماعی، اجتماعی کردن بحران آب و افزایش مطالبه گری، خلق گفتمان و احیای فرهنگ منزلت آب، تعامل با رسانه ها، ایجاد نظام تشویق و تنبیه، آموزش و افزایش سواد آبی، رویکرد علم محور، استفاده از تاکتیک های رسانه ای، انتخاب رسانه اثرگذار و برقراری ارتباطات اثربخش که در سه مرحله کدگذاری به دست آمد.