آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

از مسائلی که در طول تاریخ توجه دانشمندان را به خود معطوف داشته، رابطه ی اجزای عالم با یکدیگر و هستی شناسی برآمده از چنین تفکری است. از یونان باستان تاکنون فیزیک دانان و فیلسوفان بسیاری به تحقیق و بررسی در این زمینه پرداخته و عموماً نتایج تحقیقات و تفکرات آنان ازیکدیگر متأثر بوده، به گونه ای که کشف یک مسأله باعث تغییر و تحولات بنیادینی در خط فکری گروه دیگر شده است. با پیشرفت فیزیک جدید دریچه ی جدیدی در نگرش هستی شناسی عالم ایجاد و باعث شد در مقایسه با گذشته، اندیشمندان به طرز متفاوتی در این زمینه قلم فرسایی کنند. تلر از دانشمندانی است که از یافته های جدید فیزیک متأثر است و سعی کرده دیدگاه بخشی انگاریِ برآمده از فیزیک کلاسیک را ابطال کند و به دیدگاه خودش که بر جهانی کل گرا و مبتنی بر رابطه مبتنی است، بپردازد. در این نوشتار سعی شده دیدگاه تلر با محوریت مقاله ی او در این زمینه، با نام «نسبیت، کل گرایی رابطه ای و نامساوی بل» تبیین شود و باتوجه به اصول وجودشناسی حکمت متعالیه، نقد و ارزیابی شود. نتیجه ی این تحقیق تأکید دارد که روش تجربی، جزئی است و برای اثبات کل گرایی عالم ماده مناسب نیست، بلکه با اصول کلی و فلسفی مانند وحدت شخصی وجود، اصل علیت و ضرورت بالقیاس، می توان با استدلال کامل تری به این امر مهم دست یافت. بی شک برقراری چنین دیالوگ هایی میان فلسفه و فیزیک، در فهم بهتر و کامل تر از هستی راهگشا خواهد بود.

تبلیغات