کانت و ملاصدرا به عنوان دو فیلسوف بزرگ با وجود تفاوت در سپهر معرفتیشان در برخی مواضع همچون فاعل شناسی قابل مقایسه هستند. نفس در تفکر کانت توانایی اش در فرایند شناخت به شدت محدود گشته و متاثر از فیلتر های چندگانه نفس است. کانت ضمن تفکیک عالم نومن و فنومن، شناخت نفس صرفا در قسم ادراکات تجربی ماخوذ از فنومن موجودات منحصر می کند. وی به واسطه اعتقاد به انسداد طریق تحصیل معرفت اطلاقی، گونه ای از شک گرایی تحدیدی را تجویز و به تفکیک کامل حوزه اخلاق و متافیزیک قائل می شود. ملاصدرا به واسطه اعتقاد به حدوث جسمانی، نفس را نه منفعل بلکه فعال در فرایند ادراک لحاظ می کند این مبنا مستلزم گذر از جزم گرایی به شک گرایی تحدیدی است. اما ملاصدرا بر خلاف کانت نه تنها شناخت نفس را محدود نمی کند؛ بلکه آن را امری ذواشتداد و وسعت پذیر می داند. صدرالمتالهین ضمن تلفیق دو حوزه اخلاق و متافیزیک، وصول نفس به معرفت نفس الامری و منطبق با واقع را مستلزم ورزیده گی نفس در بعد عملی و تخلق به اخلاقیات و ریاضت های شرعی و اشتداد وجودی در حوزه نظری ذیل فرایند وحدت عاقل و معقول می داند.