روایت شناسی به دنبال طبقه بندی همه روایات در یک نوع واحد است. گریماس یکی از این نظریه پردازان است که با کاستن از تعداد کنشگرهای الگوی پراپ سعی داشت الگویی فراگیر برای تمام روایات ارائه دهد. در این پژوهش، داستان «رستم و شغاد» بر اساس الگوی کنشی گریماس، تحلیل سیر وضعیت روایت با توجه به تقابل های دوگانه و نیز الگوی نحوی و زنجیره های روایی (میثاقی، اجرایی و انفصالی) بررسی شده است. در این داستان، الگوی گریماس دوگانه عمل کرده است و یک کنشگر در موقعیت های مختلف، نقش مخالف و یاریگر را به عهده دارد. کنشگر فاعل برای کم رنگ کردن و از بین بردن نقش کنشگر بازدارنده به مکر و حیله روی می آورد. نقض و عقد یک پیمان به وسیله شغاد، عامل اصلی روایت است که در زنجیره میثاقی شکل می گیرد. همین مسئله، زنجیره اجرایی و کنش های آن را شکل می دهد تا در نهایت، در زنجیره انفصالی به وضعیتی مثبت یا منفی ختم شود.