شاهنامه از برجس ته ترین آثار زب ان ف ارس ی اس ت که با بیانی حماسی و تاثیرگذار بسیاری از روابط سیاسی حکومت های ایرانی را با دیگر کشورها و ملت ها به ویژه در دوران ساسانی برای ما آشکار می سازد. در شاهنامه پایه های بینش سیاسی ایرانیان و چگونگی شکل گیری حکومت از منظر سنتی بیان شده است. فردوسی به ساختارهای سیاسی و اجتماعی جامعه توجه داشته و نقش محوری پادشاهان را در اندیشه های سیاسی ایرانیان باستان عرضه کرده است. بازخوانی این حماس ه م لی با به کار ب ستن دی دگاه های نوین علوم سیاسی نشان می دهد که فردوسی مسائل سیاسی حاک م بردوران خود را تبیی ن و تحلیل نموده است. دراین نوش تار به روش توصیفی- تحلیلی، روابط ایرانیان و تورانیان در شاهنامه با تکیه بر داستان سیاوش و پناه بردن او به توران مورد بررسی قرار گرفته و دیدگاه فردوسی درخصوص روابط خارجی تح لیل شده است. با نگاهی به داستان سیاوش که نمونه بارز زن دگی در خ اک بیگانه است، بخشی از فرهنگ عمومی و فرهنگ سیاسی ایرانیان مشخص می شود. معنای سیاست را در داستان سیاوش می توان مطابق نظر یکی از فیلسوفان معاصر دانست که « هر امری که دخ لی به اوضاع داشت ه باشد سیاسی است». بی تردید نظرفردوسی نیز درباره سیاست و روابط و مناسبات سیاسی برخاسته از شرایط محیط اجتماعی زمانه اش و اوضاع حاکم بر ایران بوده است.