آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

این مقاله از دو بخش عمده شکل گرفته است. در بخش نخست مقاله نشان می دهیم که برخی از مهم ترین نظریه های علم در قرن بیستم یا نتوانسته اند نشان دهند که ارزش داوری ها در مقام تقویم و تعیین علم اثری ندارند یا خود، نقش ارزش داوری ها را در مقام تقویم و تعیین علم به رسمیت شناخته اند و در خصوص آن نظریه پردازی کرده اند. در این راستا، آرای پوزیتیویست های منطقی، کواین، پوپر، کوهن، لاکاتوش، فایرابند و بسکار را در خصوص علم به اشاره مورد توجه قرار می دهیم. در بخش بعدی مقاله، به پاسخ این پرسش می پردازیم: آیا بر این اساس که «علم متأثر از مبانی شناختی-هنجاری الف است»، می توان نتیجه گرفت که «علم مبتنی بر مبانی شناختی- هنجاری خاص، مانند ب، نیز قابل تولید است»؟ همچنین این پرسش مورد تأمل قرار می گیرد که آیا کثرت گرایی در مبانی شناختی- هنجاری یک اصل پسندیده روش شناختی است؟

تبلیغات