آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

از آغاز جنبش های مانوی و مزدکی و تشکیل طبقه دهقانی و همچنین مهاجرت مسیحیان نسطوری به شاهنشاهی ساسانی، می توان تنش شبکه هایی ایدئولوژیک را با سیاست و اقتصاد حاکم دنبال کرد. این جریان ها پس از فراز و نشیب های بسیار، سرانجام در قرن دوم هجری به نهضت ترجمه عربی منتهی شد. ظهور اسلام منجر به از بین رفتن کاست های نفوذناپذیر جامعه ساسانی شد و همین امر کمک شایانی به توسعه علوم کرد و کتاب ها از گوشه خزانه های سلطنتی به کتابخانه ها منتقل شد. این نهضت به هیچ عنوان خنثی نبود و جریان ها و طبقات دخیل در شکل گیری آن، باعث هدایت هدفمند و سرانجام گونه خاص فلسفه و علوم اسلامی شدند. از مکاتب فکری ناهمسو با سیاست حاکم که «زنادقه» نام گرفتند، تا مکتب فلسفی منطقی بغداد و فلسفه تأویل گرای باطنیان اسماعیلی، همگی به نحوی ریشه در این تنش ایدئولوژیک طبقاتی حاکمیتی داشته اند. در نهایت، این فارابی بود که همه این جریان ها را در ساختاری واحد با عنوان فلسفه اسلامی، عرضه کرد.

تبلیغات