مقاله حاضر به بررسی و مقایسه طنزِ شاعران جامعه گرا و شاعران صوفی در بازه زمانی قرن ششم تا هشتم می پردازد تا نشان دهد گرایش های فکری متفاوت تا چه میزان در ظهور نوع خاصی از طنز موثّر هستند. شاخصه های مورد ارزیابی به سه جنبه شخصیت پردازی، شگردهای طنز و اهداف طنز، تقلیل یافت. با تجزیه و تحلیل این داده ها، به نظر می رسد طنز شاعران جامعه گرا که اندیشه آن ها بیشتر با جنبه های واقع گرایی منطبق است، از لحاظ زبان و بیان، شگردها، اهداف و محتوا، نمودی برون گرایانه دارد؛ طنزی که حاصل خلاقیت زبانی است و در روساخت اثر خود را نشان می دهد. در مقابل، شاعران صوفی مسلک که دیدی عرفانی داشتند، اهداف و محتوای طنز آن ها متناسب با افکارشان، جلوه ای درون گرایانه به خود گرفت؛ مطابق همین، طنز شاعران جامعه گرا در پناه بلاغت به ظهور رسید و در بستر طنز زبان محوری جریان پیدا کرد، در حالی که طنز شاعران صوفی همانند احوالات درونی آنان در ساختار نفوذ کرد و زمینه شکل گیری طنز ساختاری را فراهم آورد.