طنز در متعالی ترین شکل خود، نوعی نقد جامعه شناسانه است و به موازات آن، ماهیت نقد، امکانات تازه ای را کشف می کند و به مفاهیم هیئت تازه می بخشد. حماسه های مضحک، از خلاقانه ترین اشکال طنز و حاصل تلفیق گفتمان های طنز و حماسه اند که در تاریک ترین دوره سیاسی ایران تولد یافته اند. مردمی که «جنگ» را در هجوم، قتل و غارت مغول و تیموری، به بدترین شکل تجربه کرده اند، روح عصیانگرشان آنان را برآن می دارد تا به هر شیوه ممکن، ماهیت نبرد را به چالش بکشند و چه قالبی مطمئن تر از طنز و شخصیت های مضحک؟ مهم ترین حماسه های مضحک منظوم ادبیات فارسی پیش از مشروط عبارت اند از: موش و گربه، مزعفر و بغرا و صوف و کمخا. این آثار، از لحاظ به کارگیری سازوکارهای حماسی بسیار غنی تر از حماسه های مضحک پس از مشروطه اند، تقابل دوگونه گفتمان در آن ها وضوح بیشتری دارد و از جهت ویژگی های اصلی این نوع ادبی، از اصالت ویژه ای برخوردارند و با بررسی آن ها می توان به اصلی ترین شگردهای تلفیق گفتمان های طنز و حماسه راه برد؛ زیربنای شکل گیری هر طنزی، عنصر «ناسازگاری» است و بهترین روش شناخت کیفیت آثار طنز، بررسی شگردهای ناسازگاری در آن هاست. مهم ترین عناصر طنزساز در این آثار، برآمده از ناسازگاری «گفتمانی» و «معنایی» ست. انتقاد در ناسازگاری گفتمانی، در دو کارکرد: نقد قدرت حاکمه و ارزش های اجتماعی در نوسان است و در این بخش، طنزپردازان به شرح نمادینی از اوضاع جامعه و بیان اصلی ترین نیازهای جامعه خود می پردازند و با ایجاد ناسازگاری معنایی با نقد ضد قهرمان و رذایل موجود در اجتماع، عوامل عدم پیشرفت جامعه را به مخاطب یادآور می شوند.