آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

تاکنون دو رویکرد «عقلایی گرایی فن محور» و «ارتباطی» در چارچوب و فرآیند برنامه ریزی توسعه مطرح بوده است که در نظام برنامه ریزی ایران استفاده از رویکرد عقلایی گرایی در فرآیند مذکور غلبه داشته است. این پژوهش با هدف واکاوی جایگاه برنامه ریزی روستایی و تأثیر آن بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی در ناحیه شهرستان های پاکدشت و ری به روش توصیفی تحلیلی بر روی 54 روستای نمونه از 124 روستای ناحیه موردمطالعه انجام شد. برای تعیین ارتباط بین متغیرها از روش مدل معادلات ساختاری و از نرم افزار آموس گرافیک استفاده شد. یافته های پژوهش ناکارآمد بودن رویکرد برنامه ریزی در ارتقای شاخص های توانمندسازی در توسعه پایدار روستایی را نشان می دهد؛ و اینکه اقدام مؤثری برای ارتقاء شاخص های فرآیند توانمندسازی روستاییان در راستای توسعه پایدار روستایی صورت نگرفته است. همچنین، بر اساس مدل ارتباطی استاندارد رویکرد فعلی برنامه ریزی از نظر ارتقاء شاخص های توانمندسازی روستاییان به منظور مشارکت آن ها در فرآیند توسعه پایدار روستایی بر مبنای شاخص نیکویی برازش حاصل شده؛ دارای برازش نامطلوب است بدین معنی که برنامه ریزی در وضع موجود نتوانسته احساس معنی دار بودن، اعتماد و اطمینان، شایستگی، خودباوری، خود تعیینی، شفاف سازی را در بین روستاییان ایجاد نماید و گیرندگان و بروز دهندگان «توانمندسازی نامولد» هنوز به شکل فزاینده ای غلبه دارند. درمجموع یافته های پژوهش حاضر زمینه لازم برای درک و فهم مشترکی از برنامه ریزی ارتباطی فراهم می-سازد. از جنبه های ادراکی و معرفتی نیز به دنبال آن است تا انسجام لازم در ترسیم خطوط اساسی انگاره نوین توسعه شکل بگیرد و به تعیین چهارچوب الگوی کار رویکرد نوین یاری رساند و بدین ترتیب پشتوانه های معرفتی و غنای لازم برای کمک به توسعه روستایی مناسب و پایدار از طریق برنامه ریزی و عملیاتی کردن پروژه های تولیدی و عمرانی با مشارکت روستاییان فراهم سازد.

تبلیغات