تحقیق حاضر به بررسی دو مفهوم انتقادی اصالت زن و تداوی روحی طبیعت در یکی از رمانهای آلیس واکر باعنوان اکنون زمان دل گشودن است می پردازد که در سال 2004 به چاپ رسید. مفهوم اصالت زن از دید واکر رویکردی جهانشمول و غیرجدایی طلب است که بر اهمیت اجتماع، یکپارچگی و احیای زنان تأکید می کند. اما اصالت زن فقط نوعی نقطۀ آغاز به حساب می آید. واکر درادامه پروژۀ خود برای توانمندسازی زنان، تداوی روحی طبیعت را معرفی کرد، مفهومی مستقل از بدن که تجسم نوعی انرژی پویا است و برای آسایش فرد ضرورت دارد. تجلیل وی از پیوند ذاتی میراث آمریکا-آفریقایی ها با فرهنگ بومی امریکا و تمرکزش بر وابستگی معنوی بین همۀ عناصر زندگی از جمله خصوصیات مرحلۀ دوم زندگی حرفه ای آلیس واکر در نقش یک نویسنده است. رمان اکنون زمان دل گشودن است نشانه ورود او به این مرحلۀ فکری جدید است، مرحله ای که مشخصۀ آن تجلیل از تقدس و یکپارچگی حاصل از اتصال «انسان» با کل «هستی» است. او در مورد اهمیت ارتباط واقعی با طبیعت و محیط اطراف در حکم پیش نیازی برای یکپارچگی جسمی و عاطفی توضیح دیگری نداده است. این مقاله به فرایند مشقت بار سفر شخصیت اول داستان برای کشف خود می پردازد که با هدف التیام جسمی و معنوی انجام می گیرد. خود-بازسازی نهایی شخصیت اول داستان از طریق رجعت داوطلبانۀ او به طبیعت صورت می گیرد. این استقلال تازه به دست آمده باعث می شود که شخصیت ها نظم نمادینِ سرکوبگر را بی ثبات سازند، از تروما جان سالم به در برده و انرژی بازیابی شده خود را برعلیه گسستگی ذهن به کار گیرند.