هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی تفسیرهای اصالت ماهوی و اصالت وجودی از فلسفه ی سهروردی است. تفسیر تماماً اصالت ماهوی و اصالت وجودی، با تمام سخنان سهروردی درباره ی وجود و ماهیت و نسبت میان این دو که در آثار مختلف او مطرح شده است، انطباق کاملی ندارد، ولی تفسیر آرای او بر مبنای اصالت هویت، نسبت به تفسیرهای دیگر، دیدگاه پذیرفتنی تر و منسجم تری از نظام فلسفی سهروردی را نشان می دهد. در این مقاله به اثبات می رسد که دیدگاه اصالت هویت، در مقایسه با دیدگاه های اصالت وجود و اصالت ماهیت، با اندیشه ی سهروردی هم خوانی و مطابقت بیشتری دارد. این داوری هم با دقت در کاربردهای مختلف و فراوان مفهوم وجود و ماهیت در فلسفه ی او و هم باتوجه به پیشینه ی تاریخی مقدمات این بحث در نزد فیلسوفان مسلمان، دیدگاه صائب تری به نظر می رسد. سهروردی در جاهای حساس و مهم، مانند بحث از مجعول حقیقی، برای نشان دادن دیدگاه خاص خود، هویات اشیا [وجودات خاصه] را اموری واقعی و اصیل معرفی می کند که با اصالت وجود و اصالت ماهیت به معنای متأخر آن در حکمت متعالیه صدرایی، فرق دارد.