در این مقاله کوشیده ام با سه پرسش زنانه نگر، به بررسی سه رساله تمثیلی-فلسفی در سنت حکمی نزد مسلمانان بپردازم. رساله حی بن یقظان ابن سینا و دو رساله ای که مستقیماً متأثر از آن و در شرح «فلسفه مشرقی» نوشته شده اند؛ یعنی قصه غربت غربی سهروردی و حی بن یقظان به قلم ابن طفیل موضوع بررسی این مقاله هستند. این رساله ها که هدف از نگارش آنها نشان دادن راه سعادت است، در مقابل سه مسئله زنانه نگر در فلسفه قرار گرفته اند: جنسیت یافتگی تمثیل ها؛ رابطه نفس و بدن و رابطه خود و دیگری. در هر سه رساله به صورت آشکار یا پنهان نشانه هایی دال بر فرودستی زنان وجود دارد. در هر سه رساله بدن پست دانسته شده و ارتباط مطلوب میان اجزای نفس، به استثنای بوعلی سینا، بر سلطه و غلبه جزء عقلانی است. در هر سه رساله دیگری و پیوند با دیگران مانع رسیدن به سعادت است. در نهایت به این نتیجه رسیدم که سالکِ مسیرِ سعادت در این رساله ها سوژه ای عاقل، بالغ، مذکر، پس زننده، تن زدوده و خودآئیین است و سعادت نیز زمانی به دست می آید که انسان از همه کیفیت های انسانی خود خالی شده باشد.