با توجه به رقابت روزافزون در فضای کنونی کسب وکار، ایجاد محیط کارآفرینانه در سازمان، به نیاز اساسی بسیاری از سازمان ها تبدیل شده است. از آن جا که فرهنگ سازمانی بر روی تمامی فرآیندهای سازمانی اثرگذار است، سازمان ها به منظور تسهیل در بروز رفتار کارآفرینانه، به بسترسازی فرهنگی متوسل می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اهمیت نسبی ابعاد فرهنگ سازمانی در بروز رفتار کارآفرینانه است. در راستای نیل به هدف یادشده و با به کارگیری شیوه ای نظام مند، «شاخص فرهنگ سازمانی» و «مقیاس رفتار کارآفرینانه» به ترتیب به عنوان مناسب ترین چارچوب های نظری فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی انتخاب شده و در نهایت این دو چارچوب در قالب یک شبکه پیچیده با یکدیگر ترکیب شده اند. در این پژوهش از قابلیت های روش های «گروه کانون» و «فرآیند تحلیل شبکه ای» استفاده شده است. با توجه به اینکه این پژوهش از راهبرد «مطالعه ی موردی» استفاده می کند، دامنه ی آن به «موسسه هدایت فرهیختگان جوان» محدود شده است. نتایج حاکی از آن است هنگامی که ابعاد فرهنگ سازمانی و مؤلفه های رفتار کارآفرینانه، به منظور بررسی زمینه های بروز رفتار کارآفرینانه در سازمان، در قالب یک شبکه در نظر گرفته می شوند، از بین ابعاد فرهنگ سازمانی، پیوستگی اجتماعی و اعتماد نقش مهمی در بروز رفتار کارآفرینانه خواهند داشت.