دکارت استفاده از زبان و تنوع رفتار آدمی را نشانه ی تمایزی بنیادین میان حیوان-ماشین و انسان می دانست. بدیع و متنوع، فارغ از محرک درونی وبیرونی، و همچنین انسجام و تناسب با موقعیت در گفتار و رفتار آدمی توانایی های انسانی اند که هیج حیوان-ماشینی نمی تواند از عهده آنها برآید. وی منشاء چنین توانایی را اراده آزاد انسان ها که هدیه خداوندی است، می دانست. چامسکی، این سه ویژگی را تحت عنوان وجه خلاق کاربرد زبان صورتبندی می کند. وی مساله اصلی را در اینجا چرایی و چگونگی تولید یک عبارت زبانی توسط زبانگر می داند، و از آن به عنوان مساله دکارت یاد می کند. چامسکی هرچند راه حل مناسبی برای این پرسش سراغ ندارد اما وجود جوهری روحانی که دکارت مطرح کرده بود را نیز نمی پذیرد. از آنجا که این مساله پاسخ روشنی نیافته است، نقدهای موجود نیز پیش فرض هایی که توانایی امکان طرح چنین مساله ای را به چامسکی داده اند، نشانه رفته اند. هدف این مقاله بررسی بخشی از ادعاهای چامسکی است که بر این پیش فرض ها استوار است. از اینرو در این مقاله مساله دکارت را به ترتیب از منظر دکارت و چامسکی مطرح نموده ایم. و در بخش چهارم، ابتدا برخی نقدهای موجود بر امکان طرح مساله دکارت به همراه پاسخ های چامسکی را بررسی کرده و در ادامه نقدها (و پرسش هایی) که از منظر این مقاله بر امکان طرح مساله دکارت می توان وارد نمود را طرح کرده ایم.