آیا می توان خوانشی واقع باورانه از نظریة تأییدِ بیزی داشت. از آنجا که دست آوردِ کارِ دانشمندان شناخت های غیرقطعی است، واقع باوران باید نشان دهند شناختِ غیرقطعی چگونه می تواند دربارة واقعیتی مستقل از شناخت و شناسا باشد. و از آنجا که شناختِ غیرقطعی پذیرفته ترین صورت بندی اش را در نظریة تأییدِ بیزی یافته است، واقع باوران لازم است نشان دهند که آیا می توان این نظریه را واقع باورانه تفسیر کرد. در این نوشتار، پس از معرفیِ بیزگرایی و واقع باوری، چند استدلال له و علیهِ تفسیرِ واقع باورانه از نظریة تأییدِ بیزی طرح می شود. استدلال می شود که این نظریه در منازعة واقع باوران و پاد واقع باوران بی طرف و بی نظر است، یعنی نه می توان آن را واقع باورانه تفسیر کرد و نه برعکس پاد -واقع باورانه. با این حال، استدلال می شود که شهودی که به طور معمول با تأییدِ علمی همراه است می تواند ما را به سمتِ تفسیرِ واقع باورانه از بیزگرایی متمایل کند.