تأویل یکی از بنیادی ترین اصول منظومه فکری اهل عرفان است. ارباب ذوق با قدرت علمی و شهودی خود در آن سوی ظواهر الفاظ و عبارات، معانی بکر و عمیقی از آیات قرآن و احادیث ارائه می دهند که جز در خاطر فضلا و عرفای بزرگ نگنجد. مثنوی معنوی از آثاری است که دیدگاهی تأویلی به قرآن و حدیث دارد. غور در مثنوی آشکار می سازد که مولانا در بسیاری از موارد از پوسته ظاهری احادیث عبور کرده و معنای عمیق تری از آنها ارائه داده است. سلطان ولد نیز در جایگاه فرزند و مرید مولانا در مثنوی های سه گانه خود رویکردی تأویل گرا به احادیث دارد. او، اگرچه در زمینه تفسیر و تأویل احادیث نوآوری هایی دارد، در بیشتر موارد از منظومه فکری پدرش تأثیر پذیرفته است. نگارندگان در این جستار رویکرد تأویلی مولانا را به احادیث در مثنوی معنوی بررسی می کنند و میزان و نحوه بازتاب این تأویل ها را در مثنوی های سلطان ولد آشکار می سازند. نتیجه پژوهش آشکار می کند که مولانا و به تبع او سلطان ولد سطحی اندیشی و اتکا به ظواهر متون دینی را درخور ارباب احوال ندانسته اند و معتقدند اولیای الهی، به علت اینکه صفات بشری را در وجود خود فانی کرده و از عقیله انانیت گذشته اند، گفتارشان چونان وحی الهی از خطا مصون است و با قدرت شهودی و با استناد به تجربیات عرفانی خود می توانند معانی ژرفی از معارف دین بیان کنند.