آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

کارل گوستاو یونگ، بنیان گذار روان شناسی تحلیلی در قرن بیستم، معتقد است در زیر سطح ظاهری آگاهی انسان ها بخش دیگری به نام ناخودآگاه جمعی ازلی وجود دارد که به صورت عامل روانی مشترک و موروثی خانواده بشری درآمده است. او موفق به کشف و معرفی کهن الگوهای مشترک در اساطیر ملل شد و این موضوع، مکتب روان کاوی او را شکل داد. در این پژوهش داستان گل و نوروز از این دیدگاه و با تأکید بر فردیت هدف تأمل و مداقه قرار می گیرد. توجه به کهن الگوها برای رمزگشایی داستان گل و نوروز ضرورت دارد؛ زیرا این مجموعه به طورکلی برپایه این نمادهای کهن پی ریزی شده است. نوروز نماد نیروهای ناخودآگاه پیروزشاه است و پیروزشاه نماینده بُعدِ فعلیت یافته کهن الگوی خود است. نوروز پس از سفرهای خطرناک فراوان، در انتها، به وصال محبوبش می رسد و با متولدشدن فرزندش، چرخه فرآیند فردیت کامل می شود.

تبلیغات