مرکب های اِتباعی ترکیب هایی هستند که بر اثر تکرار قسمتی از واژه پایه ساخته می شوند. این بخش مکرر معنی ندارد و هیچ گاه به تنهایی به کار نمی رود. این واژگان در زبان گفتاری مردم متداول است و در دوران اخیر، در برخی متون نظم و نثر، به ویژه داستان هایی که به زبان عامیانه نوشته شده، به کار رفته است. این پژوهش با رویکردی تاریخی و روش تحلیلی تبیینی، در کنار واکاوی پیشینه کاربرد مرکب های اِتباعی (اِتباع مهمل) در زبان و ادب فارسی، سه مسئله را بررسی می کند: تأثیر تغییر صورت و معنی واژگان کهن فارسی بر شکل گیری مرکب های اِتباعی در زبان و ادب فارسی؛ تأثیر نحو زبان عربی بر شکل گیری مرکب های اِتباعی در زبان و ادب فارسی؛ تأثیر رواج واژگان عربی و مترادف نویسی بر شکل گیری مرکب های اِتباعی در زبان و ادب فارسی. برطبق یافته های این پژوهش، پیشینه کاربرد مرکب های اِتباعی در زبان فارسی به قرن سیزدهم قمری می رسد. بیشتر ترکیب هایی که در فاصله سده های اول تا سیزدهم قمری در آثار منظوم و منثور دیده می شود و فرهنگ نویسان آنها را مصادیق مرکب اِتباعی برشمرده اند، ترکیب های عطفی و مترادف اند که به علت تغییر صورت و فراموشی معنی واژگان به اشتباه مرکب اِتباعی خوانده شده اند. مرکب های اِتباعی از قرن سیزدهم و به علت رواج واژگان عربی در زبان فارسی و عادت گفتاری مردم به مترادف گویی در محاورات کلامی متداول شد. با تحول در نثر فارسی و گرایش نویسندگان به ساده نویسی و گفتاری نویسی، این ترکیب ها به متون فارسی به ویژه آثار داستانی با مایه های طنز و هزل وارد شد.