اسطوره نحوه تلقی بشر اعصار کهن از پدیده هاست؛ بیانی است که ژرف ساخت آن حقیقت و روساخت آن داستان است. اسطوره پرداز معاصر بر پایه ایدئولوژی خود و بر اساس شرایط اجتماعی تاریخی دوره خویش به تجدید حیات اسطوره دست می زند و این زندگی تازه اسطوره در اثر ادبی، محصول نگاه فلسفی اجتماعی اوست. نویسنده معاصر برای نشان دادن دیدگاه های خود از اسامی نمادین و کهن الگوها استفاده می کند تا بتواند به معنای ضمنی و دیدگاه شخصی خود تجسم عینی ببخشد. مهسا محب علی از جمله زنان داستان نویس معاصر است که در داستان های خود اسطوره را در خدمت روایت و مقاصد معناشناختی و زنانه خود قرار داده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه های روان کاوی اساطیر، در پی تحلیل چگونگی و دلایل بازآفرینی مضامین اسطوره ای در آثار وی است. از میان آثار محب علی نفرین خاکستری رمانی است که فضاسازی، مضمون سازی و شخصیت پردازی آن را تنها با نگاهی اسطوره شناختی می توان تبیین کرد. در این رمان، محب علی از فضای تهران معاصر و با بهانه قرار دادن بیماری روانی و مسئله روان کاوی، نقبی به گذشته می زند و از این طریق پیکره رمانش را از زبان شخصیت محوری داستان بنا می نهد. نویسنده در جست وجو و دفاع از هویت و حقوق زن از کهن الگوها و اسطوره ها بهره می جوید