از آنجایی که زنان نیمی از جمعیت روستایی کشور را تشکیل می دهند؛ می توان با شناسایی عوامل مؤثر بر اشتغال با توجه به مقتضیات محلی- منطقه ای و در نهایت درگیر نمودن پیش از پیش آن ها توسعه اقتصادی- اجتماعی کشور را تسریع نمود. بر این اساس، در این پژوهش سعی شد با استفاده از رویکردهای تحلیل اکتشافی داده های فضایی به تحلیل الگوی توزیع فضایی ضریب مکانی اشتغال (LQ) زنان روستایی ایران در بخش خدمات پرداخته شود. داده های پژوهش از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آماره های محلی به عنوان رویکردهایی از ESDA استفاده گردید. یافته های شاخص موران سراسری نشان داد توزیع فضایی ضریب مکانی اشتغال (LQ) زنان روستایی بخش خدمات کشور به صورت اتفاقی یا پراکنده نبوده است؛ بلکه به صورت خوشه ای توزیع شده است. نتایج تحقیق بیان می کند که مناطق شمال، شمال غربی کشور شامل بخش های از استان های تهران، قم، سمنان، مرکزی، همدان و مازندران از نواحی پایه و نیز به طور عمده در شمال غرب کشور شامل استان های آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و کردستان از نواحی غیر پایه، در زمینهٔ اشتغال زنان روستایی در بخش خدمات می باشند. توزیع فضایی ضریب اقتصاد پایه و ارتباط فضایی آن با نرخ باسوادی و نرخ روستانشینی با استفاده از خودهمبستگی سراسری نشان می دهد ارتباط فضایی نرخ باسوادی و نرخ روستانشینی با ضریب اقتصاد پایه در مناطق روستایی ایران از یک الگوی خاص پیروی نمی کند، بلکه هر منطقه با توجه به مقتضیات محلی- منطقه ای الگوی خاصی از ارتباطات را پذیرا هستند.