آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

حکیم عمر خیام با وجود آن که مشایی است، به دفاع از اصالت ماهیت و اعتباریت وجود پرداخته است .او اتصاف ماهیت به وصف وجود را به واسطه ی تعلق جعل به ماهیت می داند. این رأی شائبه ی نادیده گرفتن بخشی از تاریخ فلسفه را توسط تدوین کنندگان آن ایجاد می کند. سمنانی به دنبال نقد آرای ملاصدرا، سبزواری و آقا علی مدرس (دربرابر قرائت صدرایی) ضمن این که آغاز بحث اصالت وجود یا ماهیت را عصر خیام می داند، آرای او را در تأیید اصالت ماهیت و اعتباریت وجود، به همان معنای صدرایی بازخوانی نموده و استدلال های او را در اعتباریت وجود و اصالت ماهیت محکم دانسته است. این مقاله ضمن تبویب و تبیین نظر خیام بر مبنای قرائت سمنانی، قضاوت او را از این منظر، مطابق با نظر خیام بررسی و ارزیابی کرده است. این پژوهش، بنیادی و روش آن، ترکیبی از توصیف، تحلیل و تطبیق است. از نتایج این پژوهش آن است که روشن می سازد اولاً، شیخ اشراق در رأی اعتباریت وجود تحت تأثیر خیام بوده است. ثانیاً، برخلاف نظر سمنانی، خاستگاه مدعای اعتباریت وجود خیام، زیادت خارجی وجود بوده، نه آن که مقابل با اصالت وجود باشد و این اساس تمایز رأی خیام با میرداماد و ملاصدرا در این مسأله است.

تبلیغات