آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

هر نظریه ای در علوم انسانی تحت تأثیر مبادی روشی خود ازجمله مبادی معرفت شناختی است و از دل آن مبادی متولد می شود. پس از ظهور مدرنیته، دو جریان معرفتی اصالت عقل و اصالت تجربه به موازات یکدیگر خود را در اندیشه ی فلسفی غرب نمایان ساختند. اندیشه کیفری بکاریا، مبدع مکتب کلاسیک حقوق کیفری، از هر دو جریان تأثیر پذیرفته است. قبول اصالت فایده و سودمندی مبتنی بر بیشینه کردن لذت و کمینه کردن رنج و اصل تداعی معانی، دو نشانه ی مهم تجربه گرایی بکاریا بوده است. درمقابل، توصیه و تجویز فایده و سودمندی و همچنین توسل به قرارداد اجتماعی، حقوق طبیعی و اصل عدالت، نشانه های تأثیرپذیری او از جریان اصالت عقل است. هریک از این موارد باعث نتایج خاصی در اندیشه ی کیفری وی شده است. اندیشه های کیفری بکاریا ازنظر معرفتی بین دو جریان اصالت تجربه و اصالت عقل در نوسان است و از این جهت تابع ساختار واحد معرفتی نبوده است. به عنوان مثال، اگر بکاریا باتوجه به جریان اصالت تجربه، برای اصل فایده و سودمندی ارزش فراوانی قائل است، پذیرش سیستم قانون گذاری در او نیز باید براساس همین اصل باشد و نه توسل به قرارداد اجتماعی که به لحاظ تجربی قابل پذیرش نیست. همچنین قبول اصل فایده و سودمندی بر مبنای تجربی، با اندیشه ی حقوق طبیعی و عدالت گرایی قابل جمع نیست.

تبلیغات