در این مقاله ضمن تعهد به روشی تحلیلی- تطبیقی و با رجوع به آن چه ارسطو در بوطیقا ترسیم نموده، فرآیند ترجمه را همچون روند شکل گیری یک اثر هنری قرائت می کنیم. در مسیر مستندسازی این قرائت، خوانش متن به مثابه مشاهده محیط، فهم معنی به مثابه درک کردار، باز آفرینی متن به مثابه بازنمایی تصویر و واژه گزینی به مثابه صناعتی شاعرانه، چهار وجه شبه در تکوین استعاره «هنر ترجمه» هستند. در تشریح ثمره این قرائت نیز به این نقطه می رسیم که ترجمه ای که همچون اثر هنری وَرز یافته باشد، واجد یک وجه اخلاقی(یعنی تقلید وفادارانه از متن مبدأ) و یک وجه زیبایی شناختی(یعنی نوآوری برای فرهنگ مقصد) است. بر مبنای حکمت صناعی ارسطو، آن چه ترجمه مطلوب را در مرکز این پیوستار تعادل می بخشد، توجه به دو مضمون خلاقیت و بازنمایی است. بر این اساس، ترجمه در عین تمکین از ملاحظات اخلاقی، به ابداعات زیبایی شناسانه متمایل می شود و با این چشم انداز هنری و اخلاقی، روزنه ای را برای تعامل فرهنگ ها می گشاید.