وقتی از ارتباط سینما و فلسفه سخن می گوییم، درواقع، از چه سخن می گوییم؟ هنگامی که از نزدیکی و ارتباط آثار سینماییِ یک کارگردان با اندیشه یک فیلسوف بحث می کنیم، مرادمان چیست؟ گفت وگو درباره همسایگی و قرابت میان اندیشه های یک فیلسوف و آثار هنری یک سینماگر، نیازمند شناختی دقیق از اندیشه های آن فیلسوف و نیز فهم اندیشه بازنمایی شده در یک اثر یا دسته ای از آثار سینمایی است. آندری تارکوفسکی (1986 1932) فیلم ساز و نظریه پرداز سینمایی روس، در آثار سینمایی خود به مسائلی می پردازد که در متن اندیشه فیلسوفان اگزیستانسیالیسم، از جمله مارتین هایدگر (1976 1889)، فیلسوف آلمانی، از جایگاه ویژه ای برخوردارند. با در نظر داشتن ارتباط هنر و به طور خاص سینما با فلسفه و نیز مسائل کلیدی و ضروریات مهم درباره سینما و چگونگی تطبیق و تقریب اندیشه های یک فیلسوف با یک هنرمند، می توان وجوه اشتراکی میان اندیشه سینمایی شده تارکوفسکی و تفکر هایدگر، به خصوص در مسائلی، همچون "مرگ"، "زمان"، "امید و تیمارداشت" و نیز "در راه بودن" استنباط کرد. تارکوفسکی در فیلم هایی مانند "استاکر"، "ایثار"، "آینه" و "نوستالژیا"، چنین دغدغه هایی داشته و این نوشتار می کوشد تا از معبر تطبیق و تقریب، وجوه اشتراک اندیشه های این فیلم ساز با هایدگر را واکاوی نماید.