قوه خیال و داستان پردازی یکی از ابزارهای بیان معماهای تاریخی و زیستی بشر است. ارتباط ادبیات و اسطوره از بدو خیال پردازی انسان بی وقفه خود را از لحظه آفرینش های ادبی نشان داده است. نوشته های مستند و داستانی، پدیده های تاریخی و اسطوره ای را بازسازی می کنند و بررسی مفاهیم روان شناختی را در خود به تحلیل می طلبند. بسترهای تخیلی و واقع گرای نویسندگان قرن بیستم از جمله گوستاو لوکلزیو حامل اشکال ادراکی و تاریخی بوده که به گونه ای جمعی قابل دستیابی هستند. لوکلزیو با بازخوانی برخی از کهن الگوهای مطروحه توسط یونگ همچون پرسونا، آنیما، آنیموس، بازگشت به خویشتن، تولد، پیر دانا، سایه و گریز بخش زیادی از نوشته های خود را بر روی ناخودآگاه جمعی و اسطوره ها قرار داد. او توانست عمیق ترین لایه های دیرین و اسطوره های نهفته روان بشری را در کنار عناصر فردی و طبیعی در عالم داستانی و تخیلی به تصویر بکشد. فرآیند فردیت و حرکت شخصیت های داستانی وی نیز در کنار همین تصاویر ابتدایی و اسطوره ای شکل می گیرد. از این رو ساختار روایی و داستانی وی، نمود یک نظام نمادین روانی است که در بطن تاریخ و اسطوره تعریف می شود. شناسایی همین صور ارثی و بی زمان در سازه های داستانی مؤلف مذکور همراه با آراء یونگ از اهداف این مقالله خواهد بود.