حرکت های اسلامی در دو سده اخیر در جهان اسلام، بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پرسش های متعددی را در ماهیت و عملکرد آنها ایجاد کرده است. پس از انقلاب های جدید عربی در منطقه و قدرت یابی گروه های خشونت طلب با هویت دینی، به دغدغه ای فراگیر و عمومی در حوزه نظام بین الملل و تحلیلگران جهانی تبدیل شده است. در این میان، یکی از پرسش های اصلی، فهم نگاه آن ها به رضایت عمومی یا استفاده از زور و غلبه در ایجاد حکومت دینی و حفظ و بقای آن است. در این مقاله با بررسی مقایسه ای آرای امام خمینی و سید قطب، دو اندیشمند انقلابی معاصر جهان اسلام، درخصوص جمهوریت و تغلب و توجه به مبانی و ریشه های نظری و آبشخورهای تاریخی، بازتاب آن ها را در جنبش های متأثر از هر یک از این دو نگاه مطالعه و مشخص می شود که عنصر خشونت محصول نگاه معطوف به نفی جمهوریت و مشروع دانستن تغلب است. تلقی ایجابی امام خمینی در قبال جمهوریت و نفی خشونت باعث شده است که گروه های اسلامیِ متاثر از انقلاب اسلامی و امام راحل (ره) رویکردی دموکراتیک و عمدتاً مسالمت جویانه در مواجهات سیاسی خود داشته باشند؛ در مقابل؛ تلقی منفی از جمهوریت و پذیرش خشونت در راه ایجاد حکومت اسلامی توسط سید قطب، شکل گیری و گسترش روحیه نظامی گری و تغلب را در میان هوادارانش به دنبال داشته است.