هدف از پژوهش حاضر آن است تا با استفاده از نظریه هم آمیزی مفهومی، فرایند معنی سازی را در یکی از اشعارِ کامران رسول زاده مورد بررسی قرار دهد، و از این رهگذر، به تجزیه و تحلیل امکاناتی می پردازد که این چارچوب در باب چگونگیِ فرایندِ خوانش و تفسیر و محدودیت های حاکم بر آن در شعر در اختیار منتقدان قرار می دهد. تحلیلِ شعرِ برگزیده در چارچوب نظریه هم آمیزی مفهومی به عنوان نظریه ای در بابِ شرایط و چگونگی فرایند خوانش، با مکانیسم هایی چون انتقالِ طرح واره ای، فرافکنی گزینشی، برقراری پیوندهای حیاتی و فشرده سازی آن ها، در کنارِ بهره گیری از چند مفهوم در نظریه حوزه های مفهومیِ لانگاکر مانندِ رخ نمایی، نشان می دهد که مخاطب چگونه و بر پایه چه عملکردها و فرایندهایی شناختی به خوانش های مختلفی از متنی یکسان دست می یابد. در این میان، مخاطب ممکن است با انجام یا عدمِ انجام عملکردی در طولِ فرایند بازسازی (مثلاً فشرده سازی پیوندهای حیاتی یا فرافکنیِ گزینشیِ ساختارهای مفهومیِ متفاوت) شبکه های ادغامی به خوانشی متفاوت از متن برسد. در نتیجه، از یک منظر، به این نظریه می توان در حکمِ روایتی شناختی از نظریه خوانشِ پساساخت گرایانه دریدا نگریست که برای مفهومِ نسبیت در خوانش توصیف و تبیینی مبتنی بر یافته های تجربیِ زبان شناسی شناختی فراهم می آورد. از طرف دیگر، پژوهشِ حاضر آشکار می کند که متونِ شعری بررسی شده واجدِ ابهام، چندمعنایی و امکانِ خوانش های مختلف هستند، و از آن جا که این ویژگی ها،جزو ویژگی های متنی شعری هستند،شعرِ مزبور یکی از معیارهای مهمِ شعریت را احراز می کند.