شکسپیر و نظامی دو شاعر افسانه سرای بسیار حساس و خوش سخن اند که نماینده تمدن شرق و غرب می باشند. ولی قبل از هر انتسابی هر دو به خاندان عظیم انسانیت منسوبند. هر دو دارای یک گونه حواس ظاهر و باطن می باشند، در همان حال از دو تمدن بزرگ بشری حکایت می کنند. مقاله مورد نظر در کلام این دو گوینده ی آسیایی و اروپایی به خوبی دلیل بر این دارد که نوع انسان در این عاطفه شریف وحدت کامل و اشتراک مطلق دارد و اگر از اغراض نژادی و تعصبات ملی که از منافع خسیسه ی مادی یا هواهای ناپسند نفسانی ناشی می شود پاک و مبرا می گردد، در انجام و آغاز شریک بوده و خواهند بود . این مقاله توصیفی تحلیلی می باشد و سعی شده است در موارد اشتراک این دو داستان سخن گفته و هم مواقع اختلاف آن را نشان دهد تا در اولی معلوم گردد که آدمیزاد در اصل و مبدا یک خلقت طبیعت و یک نوع احساس دارد و انتها و سرانجام او نیز یکی است و در ثانی مشاهده می شود که قریحه شرقی و غربی در رقت معانی و سبک و بیان وقایع و اختراع حکایت با یکدیگر تا چه اندازه مخالف و موافق هستند.