آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

سرزمین هندوستان یکی از ساتراپی های امپراتوری هخامنشی بوده است و با توجه به قرارگیری این ساتراپ در منتهی الیه خاوری قلمرو هخامنشی و عدم آشنایی تاریخ نگاران عهد باستان با این سرزمین، اطلاعات کمی درباره این ساتراپی و حدومرز آن در دوره هخامنشی در دسترس می باشد. در پی هجوم اسکندر مقدونی از غرب به شرق، سرزمین هند آخرین بخش از امپراتوری هخامنشی بود که به تصرف او درآمد و از این زمان به بعد، اطلاعاتی توسط تاریخ نگاران عهد قدیم درباره این سرزمین و آداب و جغرافیای آن نوشته شده و در دسترس است. در همین زمان، چاندرا گوپتا در پی نبرد یا توافق با جانشین اسکندر (سلوکوس نیکاتور) در آسیا، نوعی خودمختاری به دست آورده و سلسله مائوریایی را پایه گذاری کرد. پایتخت این امپراتوری شهری به نام پاتالی پوترا بوده است. در جریان کاوش های باستان شناسی در این محوطه که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم انجام شد، شواهدی به دست آمد که نشان دهنده نفوذ معماری پارسی در بناهای مائوریایی بود. دیوید اسپونر که در بخش های مختلف پاتالی پوترا به کاوش پرداخته بود، نظریه فراتر از نفوذ طبیعی معماری پارس بر یکی از ساتراپی های هخامنشی را ارائه کرد. او با ارائه شواهد میدانی و اتیمولوژیک، نظریه «دوره زردتشتی در تاریخ هند» را مطرح کرد و معتقد بود پادشاهان مائوریایی اصالتاً ایرانی بوده و میراث شاهان هخامنشی را با خود به هندوستان آورده اند و در پی آن، اقدام به ساخت نمونه ای از تخت جمشید با معماران ایرانی در پاتالی پوترا کرده اند. اما بررسی شواهد میدانی و تحلیل مدارک ارائه شده توسط او و کاوشگران بعدی، چنین تأثیر گسترده ای را در حیطه معماری نشان نمی دهد و با شواهد فعلی، فقط می توان از تأثیرپذیری معمول بناهای مائوریایی سخن گفت. این پژوهش در مرحله گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و در مرحله بعدی با روش بررسی قیاسی انجام شده است

متن

تبلیغات