مطالعه حاضر بر آن است تا عملکرد دو پارادایم مهم ترجمه را در ادبیات کودک به تصویر بکشد. این دو پارادایم عبارت اند از: 1) پارادایم تعادل؛ 2) پارادایم اسکوپوس. پارادایم نخست تعادل را در متن مبدأ جستجو می کند، درحالی که پارادایم دوم به دنبال آن در متن مقصد است. بدین منظور سه ترجمه برجسته داستان شازده کوچولو از محمد قاضی، احمد شاملو و ابوالحسن نجفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. در پایان مشخص شد که ترجمه شاملو، برخلاف دو مترجم دیگر ترجمه ای مخاطب- مدار و بر پایه پارادایم اسکوپوس است که مخاطبین خاص خود،یعنی کودکان را کاملاً در نظر می گیرد. دو مترجم دیگر رویکردی متن- مدار در ترجمه های خود ارائه داده و گاهی از واژگان و عباراتی استفاده کرده اند که درک آن برای کودکان پیچیده است. ترجمه این دو مترجم را باید ذیل پارادایم تعادل در نظر گرفت. پژوهش حاضر به این نتیجه می رسد که پارادایم اسکوپوس، به مراتب فراگیرتر از پارادایم تعادل در مسئله ترجمه ادبیات کودک است.