مقاله حاضر به بررسی این سوال اساسی می پردازد که آیا میانگین اعتماد اجتماعی و ابعاد آن بین شهرنشینان و روستاییان از لحاظ آماری تفاوت معنادار وجود دارد؟ چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر دیدگاه لوئیس ویرث، زیمل، تونیس و گیدنز است. اعتماد یکی از جنبه های مهم روابط انسانی و اجتماعی در میان افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی است و در جریان تعاملات اجتماعی و کنش های متقابل بین افراد و گروه های اجتماعی، نقش مهمی را در ایجاد نظم و همبستگی اجتماعی و نیز حفظ آن بر عهده دارد. در این تحقیق، اعتماد اجتماعی در سه سطح اعتماد بین شخصی،اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی مورد سنجش قرار گرفته است. به منظور بررسی تفاوت میانگین اعتماداجتماعی وابعاد آن در شهرستان محمود آباد، 400 نفر از افراد بالای 15 سال که 200مورد ازآن به شهر و 200مورد به روستا اختصاص داده شده است به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. این تحقیق به روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است و داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از روش های آماری مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از جمع آوری داده ها، جهت آزمون فرضیه ها از آزمون های تفاوت میانگین ها (تحلیل واریانس و آزمون t)با استفاده از نرم افزار SPSS اقدام شده است. یافته های حاصل از تحلیل داده ها حاکی از آن است که میانگین اعتماد بین شخصی، تعمیم یافته و نهادی در بین شهرنشینان و روستاییان تفاوت معناداری وجود ندارد و از بین ابعاد فرعی در اعتماد نهادی تنها اعتماد به نهادهای مذهبی در میان روستاییان بیشتر از شهرنشینان است. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که میانگین اعتماد اجتماعی بین شهرنشینان و روستاییان تقریبا یکسان است.