پژوهش حاضر درصدد است قرائت غزالی را با رفتار و توصیه های پیامبر اسلام در امر مشارکت اجتماعی زنان، مقایسه کند. روش پژوهش در این تحقیق، تاریخی و مقایسه ای است که نخست الگوی مشارکت اجتماعی زنان در سیرة پیامبر بازشناسی شده، سپس با الگوی فکری غزالی با استناد بر احیاء علوم الدین مقایسه می گردد. مدعای پژوهش بر این مبنا است که تعالیم احیاء علوم الدین، در حوزة مربوط به مشارکت اجتماعی زنان، قرابت و انطباقی با سیرة پیامبر ندارد. یافته های تحقیق نیز حاکی از این امر است که رویکرد غزالی دربارة زنان، برخلاف نیت اصلی مؤلف که به قصد احیاء علوم دینی آن را نگاشته، در تضاد با رفتار و توصیه های پیامبر و تحت تأثیر تصور برساختة هراس گونه از زنان که در جامعة مردسالارانه جریان داشته، به نگارش درآمده است.