آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

برنامه ریزی مدرنیستی بین سال های 1920 تا 1930 در دو سوی اقیانوس اطلس آغاز شد، گرچه می توان نشانه های آن را در جنبش های اوّلیه ی برنامه ریزی در شهر زیبا یا باغ شهر پیدا کرد. این آغاز با نمودار شدن جنبش مدرنیسم در معماری همزمان بود و در برنامه ریزی شهری غرب تا اواخر دهه ی 1960 پاردایم مسلّط بود. فاجعه های بوم شناختی در طول قرن بیستم منجر به درک تدریجی محدودیت های طبیعی، از جمله زمین شد و رشد آگاهی های زیست محیطی، به عنوان نشانه ای از پست مدرن شدن فرهنگی بروز کرد. انتقادهای صحیح وارد بر جریان مدرنیسم سبب شد که انتقادها و رویکرد های همراه آن، پست مدرنیسم نام بگیرد و تنها وجه اشتراک همه ی آنها، نقد جدّی بر سبک معماری و شهرسازی بود که خود را به نام مدرنیسم مطرح کرده بود. نتایج به کارگیری این دو پارادایم در برنامه ریزی شهری و خاصّه کاربری زمین مشهود و قابل تأمل است. به طوری که تجربه های سطح جهانی نشان می دهد، بازتاب کالبدی فضایی این دو پارادایم در شهرها در قالب طرح ها و برنامه های کاربری زمین متفاوت از یکدیگر بوده و هر کدام دارای ویژگی ها و مؤلّفه های خاصّ خود هستند. دراین نوشتار تلاش شده تا با توجّه به اهمّیّت کاربری زمین و راهبرد های آن برای آسایش و رفاه انسان شهرنشین، مقایسه ای تطبیقی میان این دو پارادایم مهم و اثرگذار بر کاربری زمین انجام شود. نتایج این بررسی حاکی از چرخشی آشکار در قوانین و مقرّرات کاربری زمین در پارادایم پست مدرنیسم نسبت به مدرنیسم است، چنانکه ارزش های مدرنیستی در پارادایم جدید نفی و بازگشت به ارزش های پیش از این دوره، مبنای عمل قرار گرفته است.

تبلیغات