هدف از این پژوهش این است که نشان داده شود چگونه ظهور اندیشه های دینی زردشت، معانی جدیدی را در تفکر سیاسی و مناسبات قدرت در ایران ایجاد کرد. گرچه این روند پیش از آن در پرتو منافع مشترک و دشمن مشترک در میان قبایل مختلف آریایی پدیدار شده بود، با این حال این مناسبات با قرار گرفتن در یک چهارچوب دینی، معانی وسیع تری پیدا کرد و این مبانی شکل گرفته، با ظهور هخامنشیان، در حوزه گسترده تری در حد جهان بشری تحقق پیدا کرد. بسیاری از آموزه هایی که در مکاتب مختلف فکری فلسفی غربی وجود دارد، حاصل ظهور این دین جدید در تاریخ بشری است. دینی که با پیوند زدن منافع بنیادین جمعی با عالم الهی، نگرشی متفاوت را به نوع انسان و کل بشریت در جهان پایه گذاری کرد و آغازی برای ایده های مختلف «جهان وطنی» شد. ایده هایی که تحقق عملی اش را در حوزه تاریخ نگاری، مدیون مورخان متأثر از عصر هلنیسم هستیم.