درفش شاهان و پهوانان در شاهنامه و دیگر متون حماسی از جهت نشان مندی های نمادین و دلالت های آیینی بسیار ارزشمندند. نشانه های نمادین بر پیکرة درفش ها و ویژگی های آنها در تحلیل مختصات فردی ، اجتماعی و نیز ویژگی های درونی و روانی خداوندگاران آنها، با توجه به مطالعات توتمیسم، اهمیت می یابد. این بینش نمادگرایانه به انگاره ها، از عمق نگاه فردوسی به مثابة پردازندة حماسة ملی، در آفرینش قهرمانان یا بازآفرینی شان و جایگاه و کارکرد ابزار وابسته به آنان همچون سلاح، درفش، اسب و سراپرده، درجهت تبیین آرمان های حماسه خبر می دهد. در شاهنامه، هم خوانی این رمزگان ها و فرهنگ ورای آنها از قدرتی نشانه شناختی و کهن الگویی بهره می برد و بر مرکزیت و محوریت صفت یا صفاتی در دارندگان آنها دلالت دارد. ازاین رو، هر نقش و انگاره ای همچون نقش های طبیعی اجرام سماوی مانند خورشید و ماه و نیز نمادهای حیوانی اعم از نقش اژدها، شیر، گرگ، ببر، عقاب و توجه به برجستگی برخی رنگ ها همچون سیاه و بنفش در این درفش ها، شبکة درهم تنیده ای از مؤلفه های قوم شناختی را رقم می زنند که واکاوی آنها ظرافت های روان شناسیک هرکدام از شخصیت ها را با توجه به جایگاه حماسی شان آشکار می کند. برای دست یابی به این منظور توجه به فرهنگ های مختلف نمادها و نقش هریک از نشان واره ها در فضای حماسه، با توجه به چرخش های معنایی آنان در طول زمان اهمیت تازه ای پیدا می کند. گفتنی است که شیوة تحقیق در این مطالعه تحلیلی توصیفی است.