آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

شاهنامة فردوسی، سرگذشت قومی و ملّی ما، آمیزه ای پربها از اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش مجزّای اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند، اما درهم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعین حدّ و مرز و جداسازی آن ها از یکدیگر ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه بسیاری آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند با داستان هایی نشئت گرفته از اندیشة اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی آمیخته است که در عین حال رنگ وبوی حماسی نیز دارد. یکی از این داستان ها روایت کرم هفتواد است. این روایت تماماً اسطوره ای یکی از پیچیده ترین روایات شاهنامه است که از منظرهای گوناگون می توان آن را نقد و تحلیل کرد. بسیاری کوشیده اند این داستان را با واقعیت های تاریخی همسو کنند و زمان و مکان و توجیهی برای آن بیابند، اما هیچ کدام از این دیدگاه ها راه به دیهی نبرده است. زیرا طرح اسطوره ای داستان هرچند از واقعیتی الهام گرفته است، رهیافت به این واقعیت ضمنی نیازمند بررسی های اسطوره شناختی است. اینکه اسطورة کرم هفتواد چیست، چه می گوید، از کجا سرچشمه گرفته و... پرسش هایی است که در این مقاله با تکیه بر نظریة کارل گوستاو یونگ به آن خواهیم پرداخت.

تبلیغات