آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

هزارویک شب همچون بسیاری از آثار ادبی جهان آیینه ای است که کهن نمونه ها را، به عنوان محصولات تجربه های مکرر بشر که در ناخودآگاه وی به یادگار نهاده شده اند، به شیوه ای نمادین منعکس می کند. مطالعة روان کاوانة اسطوره ها، که گنجینة آرزوها و اندیشه های بشری اند، نشان دهندة حضور ناخودآگاه جمعی است که در این نمونه های ازلی آشکار می شوند. در این پژوهش یکی از داستان های هزارویک شب با عنوان «جوذر» با توجه به یافته های یونگ در عرصة روان شناسی اسطوره تحلیل می شود. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در این اثر علاوه بر کهن نمونه های اصلی همچون آنیما، آنیموس، پیر دانا، سایه و مادر، انواع کهن نمونه های فرعی نیز به چشم می خورند. کهن الگو ها در سه دسته موقعیت های کهن نمونه ای، شخصیت های کهن نمونه ای و نمادهای کهن نمونه ای طبقه بندی شده اند. در این پژوهش انواع موقعیت های کهن نمونه ای چون سفر، دیدار با آنیما و پیر خردمند و انواع شخصیت های کهن نمونه ای چون قهرمان، پیر دانا و مادر و انواع نمادهای کهن نمونه ای چون اعداد و حیوانات دیده می شود. بررسی موردی حاضر دربارة یکی از داستان های هزارویک شب نشان دهندة قابلیت بالای این اثر برای مطالعة روان جمعی مشترک بشر در طول تاریخ است که شامل قصه ها و افسانه ها نیز می شود.

تبلیغات