آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۲

چکیده

در مقاله حاضر پدیده شب در اندیشه مولوی، مبتنی بر غزلیات شمس و مثنوی معنوی، در چهار بحث کلی بررسی و تحلیل شده است. در قسمت اول با عنوان «شب و متعلّقات آن» با طرح مشخصه هایی همچون «نسبت شب به روز»، «سحرگاه»، «خواب»، «نگرانی از طارق اللّیل» و «دعوت به شب زنده داری» گفته ایم که مولانا از تجلّیِ معشوق ازلی در شب و سحرگاه، شاد و از طارق اللیل که از دیدن آن تجلّی فرد را محروم می کند، نگران است و به خوابِ اصحاب کهفی معتقد است. در بخش دوم با عنوان «ویژگی های شب» و با ذکر مؤلّفه هایی چون «برتری شب بر روز»، «خلوص شب»، «شب، خلوتِ توحید»، «شب، تجلّی گاه حق» و ... بیان کرده ایم که شب به دور از شائبه ریا و با تأمّل دادن در نقصِ بشری، مولوی را به توحیدِ راستین می رساند. در بخش سوم با مشخصه «معانیِ شب» به ذکر معانیِ عرفانی و تأویلی مولوی از شب پرداخته ایم؛ مانندِ استغراق روحانی، بُرقعِ غیبی، ستّاریِ مرد کامل. در قسمت آخر نیز شب های قدر و معراج را با عنوان «شب های خاص» که در آن روح عارفِ راستین به وصال حقیقی معشوق می رسد، یاد کرده ایم.

تبلیغات