در آثار برخی اندیشمندان مسلمان نظیر غزالی، فخر رازی و خواجه نصیر طوسی تعالیم و آموزه هایی راجع به آداب رفتار و معاشرت با زنان به چشم می خورد. این آموزه ها عموماً در حکمت عملی و بخش تدبیر منزل و یا در ضمن کتب اخلاق و سیاست مطرح می شود و در آن، زن در چند نقش معین یعنی مادر، همسر و فرزند (دختر) بررسی می شود و یا ذات و سرشت و طبیعت وی مورد ملاحظه و مداقه قرار می گیرد.
در این مقاله جایگاه زن را در اندیشه غزالی بررسی می کنیم. او در سه اثر بزرگش در علم اخلاق یعنی احیاء علوم الدین، کیمیای سعادت و نصیحه الملوک به بررسی خلق و خو و روان شناسی زنان پرداخته و درباره تعلیم و تربیت و حدود و حقوق و وظایف آنان اظهار نظر کرده است. ضمن تحلیل و نقد آرای وی در این سه اثر، می کوشیم تا با روشن کردن فضای اخلاقی حاکم بر بحث زنان در این آثار، ناهماهنگی محتوا و مدعای این کتب، یعنی تعلیم اخلاق را نشان دهیم